نخستین شماره از مجموعه داستانهای رُمی مشتمل است بر تعدادی داستان کوتاه که عناوین برخی از آنها عبارت است از: متعصب، به امید دیدار، دنبالشو نگیر، شبی خوش، بدل، دلقک، رانندهی کامیون، خرچنگها، دلال، نوزاد، و من که حرفی ندارم. برای مثال من که حرفی ندارم روایت زن و شوهری است با نام آدله و جینو که به تازگی با یک دیگر ازدواج کردهاند. آندو مدام بر سر موضوعات بیهوده با یکدیگر جر و بحث میکنند. تا اینکه روزی تصمیم میگیرند سوار قایقی پارویی شوند. زن به هنگام پارو زدن در قایق، از جولیا سخن به میان میآورد، یعنی همان دختری که قبل از ازدواج او وجینو، به همسرش علاقهمند بوده و سپس او را رها کرده است. مرد نیز به انکار گفتهی آدله میپردازد تا این که بین آنها دعوایی درمیگیرد و در حین این مشاجرات موج عظیمی برخاسته و آندو را به دریا میاندازد. مرد به دنبال همسرش گشته اما هیچ اثری از وی نمییابد. او پس از مرگ همسرش با جولیا ـ دختری که پیشتر به او علاقهمند بوده و درست شخصیتی متفاوت با آدله را دارد ـ ازدواج میکند. مترجم در پیشگفتار کتاب دربارهی داستانهای این مجموعه تصریح میکند: داستانهای رمی شیوهی مشخصهی بیانی را نشان میدهد که تا حدودی داستایوسکیگونه است. این داستانها آکنده از طنزند، اما طنزی تلخ دارند. بسیاری از شخصیتها آدمهای حاشیهی اجتماعاند، روزمرهاند، از صدقه زندگی میکنند و بیسرپناهند. در بعضی جاها از مرز سورئالیسم میگذرند و در جایی دیگر شخصیتها دگرگون میشوند، که یادآور شخصیتهای داستایوسکیاند. در نتیجه دارای بار اخلاقی زیادی میگردند که تاثیر آن قاطع است (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر