«گاوینا» دخترکی است مسیحی و 14 ساله که در روستا و در خانوادهای ثروتمند زندگی میکند. خانوادة او به اصول مسیحیت پایبند هستند و سعی میکنند تمام مراسم دینی را به جای بیاورند. گاوینا برادری به نام «لوکا» دارد که به دین پایبند نیست و این موضوع باعث شده که گاوینا او را طرد کند و روی خوشی به او نشان ندهد. تا این که روزی عموی گاوینا، که کشیش است، همراه با طلبة جوانی با نام «پریامو» به خانة آنها میآیند. گاوینا و پریامو دلباختة یکدیگر میشوند. گاوینا آرزو دارد عشق را تجربه کند و در عین حال عذاب وجدان دارد که مرتکب گناه کبیره شده است. از آن پس، اضطراب، گناه و پشیمانی به گاوینا روی میآورد. بنابراین نزد کشیش میرود و به گناهش اعتراف میکند. کشیش به گاوینا تذکرات جدی میدهد که گناه او با دیگران فرق دارد برای این که او کسی را که قرار بود به خدا خدمت کند، مجذوب خود کرده است و باید شب و روز گریه کند و گناهانش به این زودیها بخشیده نمیشود. وقایعی که پس از این به وقوع میپیوندد ادامة داستان را شکل میدهد. کتاب، اثر، «راتزیا دلددا» ـ نویسندة معاصر ایتالیایی ـ است که از زبان سوم شخص روایت میشود (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
آدرس : تهران - محله دانشگاه تهران – خيابان ايتاليا – خيابان فلسطين – پلاك 380
تلفن : 021-88989543 , 021-88961303
پست الکترونیک :
0 نظر