نگارنده در این کتاب کوشیده تا نقاط اشتراک میان دو تجربهی عرفانی و سوررئالیستی را تبیین نماید، به ویژه در آنچه به رویت عالم در دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه و نگارش و زبان آن مربوط است. از این رو، وی مفاهیم نقطهی علیا و وحدت وجود را، که در آن تناقضها زوال میپذیرد، همچنین مفاهیم خیال، عشق، شطح و نگارش خود به خود و زیباییشناسی و ابعاد مختلف آن را کاویده و تبیین نموده است و در ادامه چهار گفتار: نگارش نفری و شعریت اندیشه، رویت و صورت، ابداع و شکل و رمبو ـ شاعری شرقی و صوفی را به آن ملحق ساخته است. وی در تمام این مباحث بر آن است تا قرائت صوفیانه و سوررئالیستی را از منظری نو بازگو کند. نویسنده معتقد است: کلمهی صوفی در اصل، به امور پنهانی و غیبی مربوط است. آنچه باعث روی آوردن به تصوف شد، ناتوانی و عجز عقل (و شریعت دینی) و نیز عجز علم از پاسخگویی به بسیاری از پرسشهای ژرف انسان است. انسان احساس میکند که برخی دشواریها او را میآزارند، حتی هنگامی که تمام دشواریهای عقلی، شرعی، دینی و علمی او پاسخ گفته شود، یا آن هنگام که همهی مشکلات به سرپنجهی عقل و شرع و علم گشوده شود. دشوارهای که پاسخی بدان داده نشد، (و نخواهد شد) و آنچه شناخته نشده (و نخواهد شد) و آنچه در بیان نمیآید (و نخواهد آمد) سبب گرایش به تصوف میشود. همین مسائل نیز باعث به وجود آمدن سوررئالیسم شد. دعوی نخست سوررئالیستها این بود که سوررئالیسم جنبشی است برای بیان آنچه بیان درنیامده و نمیآید. بنیان تصوف نیز بر ناگفتنیها، نادیدنیها و ناشناختیها استوار است. واپسین هدفی که صوفی برای رسیدن به آن میکوشد، تمامی (یگانه شدن) با غیب مطلق است. سوررئالیسم نیز در پی تحقق همین امر است (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر