به‌نظر می‌رسد که واژه «جهانی‌شدن» در گفتمان عمومی از حالتی احساسی مملو شده‌است. برای بعضی، جهانی‌شدن نوید جامعة مدنی بین‌المللی را می‌دهد که شامل دموگراتیزه‌شدن و صلح جهانی است. برای دیگران نیز مفهومی به جز مواجه‌شدن با تهدید برتری‌طلبی سیاسی ـ اقتصادی آمریکایی همراه با عواقب فرهنگی آن نیست، که به نوعی هم‌گونگی در جهان می‌انجامد. به‌نظر می‌رسد که هم تهدیدات این چنانی و هم نویدهای آن چنانی هر دو اغراقی بیش نباشند و این ادعاها بازتابی از تصویر پیچیدة جهانی‌شدن است که از تصورات ما شکل گرفته‌است. کتاب حاضر کوششی است برای بررسی موردی (Case Study) تأثیر فرآیند جهانی‌شدن بر کشورهای مختلف مرکزی و پیرامونی، از جهات مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی. بر این اساس، امروزه در حقیقت مانه با یک فرآیند معین، بلکه با روندهای گوناگون جهانی‌شدن و تأثیر و تأثرهای متقابل میان فرهنگها و روندهای پیچیده و چند بعدی مواجه هستیم.