کتاب «چگونه هایدگر را بخوانیم» نوشته مارک راتال کتابی مختصر در جهت آماده کردن خوانندگان و علاقهمندان برای رویارویی مستقیم با متون مارتین هایدگر، یکی از بزرگترین و البته دشوارنویسترین فلاسفۀ قرن بیستم است. کتاب وارتال با معرفی آثار اولیه هایدگر، به ویژه اثر بزرگ او، «هستی و زمان» آغاز میشود. در این بخش مفاهیم بنیادی هایدگر که به خصوص در هستی و زمان به کار گرفته شده است به اختصار شرح داده میشوند، مفاهیمی همچون «در-جهان-بودگی» و «دازاین». ایدۀ در جهان بودن بیان این مطلب است که اساسا انسان را نمیتوان موجودی فارغ از جهان نگاه داشت. دازاین، که نامی است که هایدگر برای انسان بر میگزیند، نیز به همین امر اشاره دارد که انسان همواره رو به جهان و دیگر هستندهها است. وارتال همچنین تمایز هایدگر را بین دازاین اصیل و غیراصیل بررسی میکند. اصالت مستلزم رویارویی با واقعیت مرگ و انتخابهایی است که منعکسکننده خود واقعی ماست، به جای انطباق با انتظارات جامعه. در مقابل، عدم اصالت پذیرش منفعلانه هنجارها و ارزش های تحمیل شده توسط دیگران است. بخش قابلتوجهی از کتاب به آثار متاخر هایدگر اختصاص دارد که بر تأثیر فناوری بر زندگی انسان تمرکز دارد. وارتال نگرانی هایدگر را توضیح میدهد که فناوری مدرن جهان را به یک منبع صرف برای بهره برداری تقلیل میدهد و منجر به از دست دادن راه های عمیق تر و معنادارتر برای ارتباط با محیط اطراف ما میشود. وارتال همچنین دیدگاه هایدگر در مورد هنر، زبان و حقیقت را بررسی کرده است. هایدگر هنر را راهی برای آشکار ساختن حقایقی درباره جهان میداند که از طریق ابزارهای علمی یا فنی قابل آشکارسازی نیستند. از طرف دیگر، زبان از نظر هایدگر تنها ابزار برای ارتباط با دیگری نیست، بلکه راهی اساسی برای افشای جهان است. قابل ذکر است که وارتال به روابط جنجالی هایدگر با حزب ناسیونال سوسیالیسم نیز پرداخته است.
0 نظر