کتاب «پس از نظریه» نوشتهی تری ایگلتون، به بررسی بحرانهای نظریههای فرهنگی و ادبی در دنیای معاصر میپردازد. ایگلتون که از چهرههای شاخص مکتب مارکسیستی در نقد ادبی است، در این اثر بحث میکند که نظریههای پسامدرن و فرهنگی که روزی انقلابی به نظر میرسیدند، اکنون به بنبست رسیدهاند و دیگر نمیتوانند پاسخگوی چالشهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی جهان امروز باشند. ایگلتون در فصلهای آغازین کتاب، تاریخچهی نظریههای فرهنگی از ساختارگرایی تا پسامدرنیسم را مرور میکند و نشان میدهد که چگونه این جریانها از دههی ۱۹۶۰ تا اوایل قرن ۲۱، بر مطالعات ادبی و فرهنگی مسلط شدند. با این حال، او معتقد است که این نظریهها با تمرکز افراطی بر زبان، هویت و تفاوتهای فرهنگی، از پرداختن به مسائل کلانی مانند عدالت اجتماعی، فقر و مبارزۀ طبقاتی غافل ماندهاند. به گفتهی او، پسامدرنیسم با رد «فراروایتهای» مدرنیته (مانند مارکسیسم یا لیبرالیسم)، خود به نوعی فراروایت تبدیل شده که هرگونه امکان تغییر رادیکال را نفی میکند. ایگلتون در برابر این وضعیت، خواستار بازگشت به پروژهی روشننگری بازاندیشیشده است. او نه به دنبال احیای مارکسیسم ارتدوکس، بلکه در جستجوی ترکیبی از اخلاق، سیاست و زیباییشناسی است که بتواند به مسائل ملموس بشر پاسخ دهد. برای مثال، او بر لزوم بازتعریف مفاهیمی مانند شرّ، رنج و امید تأکید میکند و معتقد است این مفاهیم نمیتوانند صرفا به «ساختارهای گفتمانی» تقلیل یابند. یکی از جذابترین بخشهای کتاب، بحث ایگلتون دربارهی امکان پایهریزی یک اخلاق سکولار است. او که خود منتقد سرسخت مذهب است، میپذیرد که جامعهی معاصر با خلأ معنوی روبهروست و نمیتوان این خلأ را با نسبیگرایی اخلاقی پسامدرن پر کرد. به جای آن، او از ایدهای دفاع میکند که در آن اخلاق نه بر اساس دستورات دینی، بلکه بر پایهی همبستگی انسانی و مبارزه برای عدالت استوار باشد. با این اوصاف، میتوان گفت که «پس از نظریه» نه یک کتاب دانشگاهی، بلکه مانیفستی شورانگیز است که از مرزهای رشتههای ادبی و فلسفی فراتر میرود، دعوتی است به جسارت فکری؛ جسارتی که از ما میخواهد در جهانی پر از رنج و نابرابری، بیطرف نمانیم و نظریه را نه به عنوان پایان، بلکه به عنوان آغازگاهی برای کنش اخلاقی ببینیم.
0 نظر