کتاب «فلسفه دین افلاطونی» نوشته دانیل آ. دامبروفسکی یک تفسیر بدیل از اندیشه دینی افلاطون است که در صدد است تا تفاسیر سنتی از افلاطون را کنار زند. دامبروفسکی بحث میکند که دیدگاههای سنتی از افلاطون اغلب بر ماهیت ایستای هستی تأکید میکنند و جنبههای پویای آن را نادیده میگیرند. در عوض او پیشنهاد میکند که رسالات متأخیر افلاطون درک سیالتر و فرآیندمحورتر از امر الهی را آشکار میکنند. این کتاب از فلسفه فرآیند، به ویژه آرای آلفرد نورث وایتهد و چارلز هارتشورن، برای تفسیر مجدد فلسفه دینی افلاطون استفاده میکند. دامبروفسکی بررسی میکند که چگونه این دیدگاهها میتوانند درک ما از دیدگاههای افلاطون در مورد خدا را غنیتر کنند و توضیح دهند که الوهیت موجودیتی ثابت نیست، بلکه موجودیتی است که دائما در حال فرآیند و تکامل است. دامبروفسکی مفهوم روح جهانی را مطرح میکند و استدلال میکند که این مفهوم نقش مهمی در کیهانشناسی افلاطون ایفا میکند. او بحث میکند که چگونه روح جهانی را می توان به عنوان یک فرآیند پویا دید که بین قلمرو مثل افلاطونی و جهان مادی واسطه میشود و آن را به روندی پویا تدیل میکند. بعدی از روح جهانی، نویسنده مفهوم خداباوری دوقطبی را معرفی میکند که مطابق با آن امر الهی هم جنبه متعالی و هم جنبه درونی در این جهان دارد. دامبروفسکی از این مفهوم استفاده میکند تا استدلال کند که خدای افلاطون هم متعالی از جهان است و هم فعالانه در آن دخالت دارد. دامبروفسکی همچنین استدلالهای افلاطون برای وجود خدا را بازتفسیر میکند و آنها را از دریچه فلسفه فرآیند صورتبندی میکند. به بیان نویسنده این استدلالها زمانی که بهعنوان بخشی از یک فرآیند پویا و در حال تکامل درک شوند، بیشتر قانعکنندهتر هستند تا بهعنوان یک سری براهین ثابت. در نهایت نیز کتاب پیامدهای اخلاقی اندیشه دینی افلاطون، به ویژه ایده شبیه شدن به خدا را بررسی میکند. دامبروفسکی استدلال میکند که این روند صیرورت در فلسفه افلاطون بسیار تأثیرگذار است، سفری که در آن انسان در تلاش تشبه به خدا است
0 نظر