برسون از زبان برسون(گفت وگوهای روبر برسون1983-1943)

کد شناسه :720946
برسون از زبان برسون(گفت وگوهای روبر برسون1983-1943)
  • نام کتاب :
    برسون از زبان برسون(گفت وگوهای روبر برسون1983-1943)
  • ناشر :
  • مولف :
  • مترجم :
  • نوبت چاپ :
    2
  • زمان چاپ :
    1402
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    شمیز
  • تعداد کل صفحات :
    327
  • وزن :
    305
  • قيمت :
    3,200,000 ریال

کتاب برسون از زبان برسون مجموعه‌ای از گفت‌وگوها و مصاحبه‌های یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین فیلمسازان تاریخ سینما است. روبر برسون را می‌توان فیلمسازی دانست که بر اکثر فیلمسازان پس از خودش تأثیر غیر قابل انکاری به جای گذاشته. با وجود آنکه سال‌ها از مرگ روبر برسون می‌گذرد، اما همچنان سینمای معاصر جهان ملهم از زیبایی‌شناسیِ عمیق اوست که او در اوایل قرن بیستم شکل داد. این مجموعه گفت‌وگوها توسط میلن برسون گزینش و منتشر شده است.در بخشی از کتاب برسون از زبان برسون: گفت و گوهای روبر برسون 1983 - 1943 می‌خوانیم روبر برسون در فرشتگان گناه، ژان ژیرودو را به‌عنوان دیالوگ‌نویس در کنار خود داشت. دیالوگ‌های این فیلم را ژان کوکتو نوشت. آقای برسون رابطه‌ی خود با ذات اندیشه‌ی فرانسوی، یعنی شعر را حفظ کرده است. کارگردان را با فیلم‌اش تنها می‌گذارم. ماریا کاسارِس را تحسین می‌کنم - جلال و زیبایی‌اش را، حالت شهوانی موهای قهوه‌ای و چهره‌ی سوزان‌اش را. او را می‌بینم که الینا لابوردِتِ دلربا را اغفال می‌کند؛ اراده‌ی او را از آن خود می‌کند و رویاها و امیال‌اش را متأثر می‌سازد. و پل برنار: متمایز، حساس، پرشور. امروز لوسین بوگار که اجرایش در نقش مادام د.، مادر اَنیِس، واجد نوعی میانه‌روی خویشتن‌دارانه است را نخواهم دید. از این چهار شخصیت، نیرویی خاموش سرازیر می‌شود، چیزی مثل زبانه‌ی آتشی زیر خاکستر. ولی... اجازه دهید به فکر خوانندگان هم باشیم، به فکر کنجکاوی ایشان درباب پروژه‌های بعدی روبر برسون. الان روی چه اثری کار می‌کنید؟ برسون سکوت اختیار می‌کند. اگر این‌قدر مؤدب نبود می‌گفتم از ترس خشک‌اش زده - پاسخی برازنده‌ی مردی اهل نرماندی. درنهایت می‌گوید، «اول بگذار اذعان کنم در شرایطی کار می‌کنیم که باید سپاس ابدی خود را تقدیم همه‌ی آنانی کنیم که فیلم می‌سازند. جریان ناسازگار برق، هواپیمایی در آسمان که فیلمبرداری را قطع می‌کند، سرمای کشنده، چالش‌های لجستیکی، تجهیزات تقریباً غیرقابل استفاده: همه علیه سینمای فرانسه همدست شده‌اند. ولی بازهم سر کار خود برمی‌گردیم...». سوال‌ام را تکرار می‌کنم. برسون لبخند می‌زند و چشمان فیروزه‌ای‌اش، پایین‌تر از موهایی که نابهنگام سفید کرده می‌درخشند. به نظر می‌رسد دورنمایی که سهواً بیش از حد گشوده شده این مرد جوان و آن صورت اندیشناک را شکنجه کرده و او هرقدر هم که مخفی‌کاری کند باز هم معلوم است که ترسان است. «خب بله، درگیر یک پروژه‌ام، فیلمی که می‌کوشد فرانسه را بفهمد، فرانسه‌ی غم‌زده و باشکوه را. همه‌اش همین. وقت زیادی برای خبر گرفتن از این پروژه دارید چرا که خیلی طول می‌کشد تا کار آماده شود. پیش از آن‌که فیلمبرداری را شروع کنم فکر می‌کنم، اصلاح می‌کنم، پاره می‌کنم و تراش می‌دهم، ولی به‌کُندی».

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر