کتاب قوت دل و نوش جان، مجموع? سیزده مقال? پرنکته و اندیشهبرانگیز است درباب بایدها و نبایدهای خورد و نوش روح و تن از منظر تصوف، با دیدی تاریخی؛ وارسی چکیده اما کامل این موضوع که چرا به نزد صوفیان قوتِ دل همانا یادِ خداست، و اینکه مصادیقِ یادکردِ خداوند چیست: ذکر و سماع و عشق و شاهدپرستی و...، در یک کلام، به زبان مولانا، نور خدا/حق. در ذیل همین مباحث، مطالب جالب توجهی نیز مطرح شده است دربار? گیاهخواری و گوشتخورای از منظر صوفیان، و نسبت آن با شرع اسلام. اما اینکه روح نیز به قوت و غذا نیاز دارد، مستلزم آن است که وجودش چونان تجسمی عینی اثبات شود. در باور عامه، روح، اگرچه در تن جای دارد، مجرد است. اما روح در نظر صوفیان کاملاً مجرد و ناجسمانی نیست و جسمی توصیف میشود «لطیفتر از آنکه ورا حس اندر یابد و بزرگتر از آن است که ورا هیچ بپساود.» و چون چنین است، آن را نیز میباید قوت دادن، چراکه اگر تن بیقوت میمیرد، روح نیز اگر قوت بدان نرسد، میمیرد. این صرفاً خیالپردای شاعرانه یا نظریهپردازیِ فلسفی نیست؛ باوری عمیق است، جزء بسیار مهمی از گفتمانِ تصوف است و مستند به تفسیری از شریعت. اینکه قوتِ روح در نظر صوفیان همان است که فرشتگان از آن ارتزاق میکنند تا زنده مانند و به آن در برابر نان و نانخورشی که تن را سیر میکند، اصالت بخشیده میشود، مؤید سودای بزرگ ایشان یعنی فراروی از تختهبند تن است و نیل به مقامِ روحانیت و تجرد. در ذیل این تصور بنیادیست که مباحث مجادلهانگیزی همچون شاهدبازی و سماع نیز در مقالات دیگر مطرح میشود و از همین روست که مؤلف مقالهای را به توصیف نمونهوار شاهدبازیِ احمد غزالی اختصاص داده است، و البته در ذیل آن به شاهدبازیهای شمس تبریزی نیز میپردازد و بر نظر آن دسته از پویندگان که قائل به شادهدبازی شمس نیستند، «خط بطلان» میکشد. در سه مقاله از کتاب نیز شرحی به دست داده میشود از چند رمز عرفانی در شعر حافظ، اما همین سه مقاله نیز به واسط? مقال? محققان? بعدی که موضوع آن چگونگی ورود آرای ابن عربی به شیراز است، با درونمای? اصلی کتاب پیوند مییابد. این مقاله شرحیست بر دو مکتب صوفیانه، یکی مکتب تصوف ایرانی که اساس آن عشق و جمالپرستیست و دیگری مکتب تصوف فلسفی که بزرگترین نمایند? آن ابن عربیست...
0 نظر