در "قلعهی پرتغالی" مردی پس از سالها به جزیرهی زادگاهش قدم گذاشته و حالا در فرودگاه کوچک جزیره منتظر اعلام پرواز هواپیما، با دیدن دختر دانشجویی که چند صندلی آن طرفتر نشسته به گذشتهها سفر میکند. به روزهای کودکی، دوران مدرسه و مکتبخانه، آن روزهایی که مادر از پشت پرده به انشای او در کلاس گوش میسپرد و میگریست، دوران جوانی و شور عاشقی در هر دم و لحظه، حالا دوباره در فرودگاه خود را شاعری میبیند که قرنهاست به جزیرهای فرود آمده و در این حوالی میگردد و میخواهد راهی پیدا کند تا بازگردد. کتاب پیش رو مشتمل بر ده داستان کوتاه تحت این عناوین است: ماهی، دم، دست توی عکس، لارک، قباد، هروقت، قلعهی پرتغالی، خانه، موشک، و مد که بین سالهای 1382 تا 1385 نگاشته شدهاند (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر