مادر آمبر براون پس از جدایی از همسرش، اکنون با مردی با نام «مکس» آشنا شده است. به مکس در کالیفرنیا شغلی پیشنهاد شده و اگر مادر بخواهد با او ازدواج کند باید به همراه آمبر و مکس به کالیفرنیا برود. آمبر با شنیدن این سخن به یاد جدایی از دوستان و مدرسهاش میافتد. همچنین با خود فکر میکند که وقتی پدر از فرانسه برگردد چه اتفاقی میافتد؟ آمبر براون در پایان با خود میگوید: «میدانم که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، هر اتفاقی که بیفتد یک چیز مثل همیشه میماند و مهم نیست چقدر تغییر در راه باشد. من همیشه آمبر براون خواهم ماند (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
آدرس : تهران - محله دانشگاه تهران – خيابان ايتاليا – خيابان فلسطين – پلاك 380
تلفن : 021-88989543 , 021-88961303
پست الکترونیک :
0 نظر