مجموعة حاضر حاوی هفت داستان کوتاه با عناوینی چون «صدای سوت قطار»، «زندگی خصوصی یک مرد»، «اتاق رئیس»، «خال زیبای کوچک» «شنل قرمز» و... است. داستان شنل قرمز ماجرای مردی است که خاطرات گذشتهاش را مرور میکند. او در مرور خاطراتش به پیرمردی میرسد که در گذشته در روستای آنها زندگی میکرد و عاشق اسبها بود. پیرمرد در اصطبل خاصی که در باغش بود به پرورش نژادی از اسب مشغول بود و آن را اصطبل مقدس مینامید. همچنین او در حال تکمیل تابلویی به اسم «شنل بزرگ» بود و قصد داشت در روز رستاخیز آن را به خداوند هدیه کند. اتمام تابلو به برادر پیرمرد واگذار شد و بعد از پایان تابلو، زلزلة مخوف تمام روستا را ویران کرد. در همین زمان پیرمرد از اصطبل مقدس خود همراه با اسبی بالدار بیرون آمد و در آسمان پرواز کرد و دیگر هرگز دیده نشد. (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
آدرس : تهران - محله دانشگاه تهران – خيابان ايتاليا – خيابان فلسطين – پلاك 380
تلفن : 021-88989543 , 021-88961303
پست الکترونیک :
0 نظر