کتاب، ترجمه دیگری است از "صد سال تنهایی "اثر "گابریل گارسیا مارکز." این رمان در واقع حماسه ایجاد، پیشرفت و انحطاط دهکده "ماکوندو "است ; روایتی از خانواده مهاجر که به سبب آمیزش ممنوعه کودکی را به دنیا آوردهاند که دم خوک داشت .در این رمان، تاریخ خاندان "بوئندیا "با وقایع اسطورهای دهکده "ماکوندو "گره خورده است" .خوزه آرکادیو بوئندیا "که این دهکده را به وجود آورده تصویری افسانهای و هیجانانگیز از خود بر جای میگذارد .هر عضو از این خانواده از نظر صوری یکی از اجدادش را تجسم میبخشد و در عین حال، تنهایی خود را نیز حفظ میکند .خاندان بوئندیا و دهکده یاد شده، با این وصف در حلقههای زمان محصور میماند و حیات این سرزمین با تاریخ بیترحم و نیشخند به انحطاط میگراید .در این میان، البته جنجالهای سیاسی و تاثیر مرگبار اقتصاد آمریکای شمالی نمود پیدا میکند، اما تاریخ حقیقی در منطقه دیگری است که به چشم نمیآید و در این گوشه نامرئی، مسائل ماورای طبیعی، سحر، جادو، توهمات ـ در کنار اشباح و ارواح ـ با تضادهای نامفهومشان حرکت و معنای خاص مییابد .یادآور میشود در ابتدای کتاب مصاحبه "پلینیو مندوزا "با "گابریل گارسیا مارکز "درباره رمان "صد سال تنهایی "درج گردیده است . (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر