,""اوژنی"، دختری زیبا با روحی لطیف و مهربان است. پدرش ـ بابا گرانده ـ درگذشته بشکهساز بوده اما بعدها با فعالیتهایی موفقیتآمیز به ثروتی عظیم دست مییابد. دو خانوادهی بزرگ "کروشو" و "دگرانس" به طمع ثروت گرانده، خواستگار اوژنی هستند؛ ولی اوژنی به پسرعمویش، شارل، دل میبندد که به دنبال ورشکستگی و خودکشی پدرش به نزد آنها آمده است. شارل نیز به ظاهر به اوژنی دل میبندد و با قول وفاداری به وی به مسافرتی طولانی میرود. پدر اوژنی با اطلاع یافتن از عشق میان آن دو، دخترک را در اتاقش حبس میکند و تا زمان مرگ همسرش با او آشتی نمیکند. اوژنی با آن که از شارل خبری ندارد ولی همچنان به عشق او پایبند است. از سویی شارل پس از زندگی ماجراجویانهای ثروتمند میشود و دیگر تمایلی به اوژنی ندارد. اوژنی پس از مرگ پدرش صاحب ثروت فراوانی میشود و با یکی از خواستگاران قدیمی خود ازدواج میکند. او در 36 سالگی بیوه میشود، زندگیاش را در تنهایی به پایان میبرد و ثروت بیکرانش را وقف امور خیریه میکند." (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر