بلم سنگی

کد شناسه :117878
بلم سنگی
موجود نیست

دغدغه‌های اصلی "ساراماگو "بار دیگر در رمان "بلم سنگی "سر برمی‌دارد و این بار نیز ابعادی وسیع به خود می‌گیرد .پرسش‌ها و دغدغه‌های اصلی ساراماگو در این اثر بدین قرارند :اگر نظم موجود از هم بگسلد، آدم‌ها در موقعیت‌های گوناگون چه واکنشی نشان خواهند داد؟ آیا پیرایه‌های ظاهری را به دور خواهد ریخت و تبدیل به موجودی بدوی خواهد شد؟ آیا در عشق راه نجاتی خواهند جست؟ اگر مبانی منطق معمولی در هم بریزد چه؟ فی‌المثل اگر معلولی در پی علت نیاید، یا پس از سال‌ها و قرن‌ها پدیدار شود چطور؟ یا اگر معلولی که در پی علتی خلاف عقل مبتنی بر علم و شناخت دکارتی پدید آید چه؟...نویسنده در "بلم سنگی " رمانی تازه و تخیلی خلق می‌کند و مضمون آن را جدایی شبه جزیره "ایبری " از اروپا و فرهنگ اروپایی، نیز آشوب و بلوا قرار می‌دهد .پنج قهرمان اصلی این رمان به انضمام سگی مرموز، به حرکاتی ارادی یا غیر ارادی و غریزی دست می‌زنند .بدین گونه که "ژوانا کاردا "با شاخه نارون خطی نازدودنی بر زمین می‌کشد" ;ژواکیم ساسا "سنگی به دریا پرتاب می‌کند و در پی آن، کوه‌های "پیرنه " از هم می‌شکافد و راه اقیانوس را در پیش می‌گیرد و بدین ترتیب، دنیای غرب به هم ریزد .پس از جدایی خیالی شبه جزیره ایبری (پرتغال و اسپانیا) از اروپا و تبدیل شدن آن به جزیره سرگردان ـ همان بلم سنگی ـ در اقیانوس اطلس و خطر برخورد آن با مجمع‌الجزایر "آزور "و نابودی نیمی از سکنه دوسو، قهرمانان داستان در موقعیت خارق‌العاده قرا می‌گیرند، زیرا خیل سارها بر فراز سر "ژوزه آنائیسو "در پروازند و "پدرو اورسه "ـ قهرمان دیگر داستان ـ لرزش زمین را حس می‌کند .این چهارتن (ژوانا کاردا، ژواکیم ساسا، و ژوزه آنائیسو) پس از پیوستن به هم، به راهنمایی سگ، "ماریا گوابایرا "را می‌یابند که جورابی با نخ آبی بی‌پایان را شکافته است .پس از آن، سفر ادامه می‌یابد و در جریان آن همگی به خودشناسی می‌رسند ;بر این اساس، ایده سفر و خودشناسی در این کتاب به کمال می‌رسد، چون همه مدام در سفرند ;خود شبه جزیره نیز بر آب سفر می‌کند و به ناگزیر همراه کره زمین می‌چرخد .گفتنی است زبان این رمان سرشار از کنایه، ضرب‌المثل، تمثیل، استعاره، طنز و نظایر آن است . (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر