از عصر روشنگری به این سو، سه نگرش نسبت به نظریهی اجتماعی مورد مجادله بودهاند: نظریهی اجتماعی به منزلهی نظریهای علمی، فلسفی و اخلاقی. این سه نوع نگاه به نظریه را باید به منزلهی سبکهای نظریهپردازی در نظر گرفت. اما تنشهایی میان این رویکردها وجود دارد. در کتاب حاضر این تنش میان دیدگاههای علمی، فلسفی و اخلاقی به هنگام تحلیل معنا و نقش نظریهی اجتماعی در عصر حاضر بررسی شده است. نویسنده با اشاره به فاصله گرفتن بیش از پیش نظریههای جامعهشناسی دنیای معاصر از حیات عمومی و از دست دادن مخاطبان خویش، مهمترین مشکل نظریههای جامعهشناسی را فراموش کردن آرمان اولیهی اخلاقی و سیاسی جامعهشناسی میداند. در واقع نویسنده در این کتاب، مخاطبان را به بازگشت به آرمانهای اخلاقی جامعهشناسانی چون مارکس، دورکیم، وبر، پارسونز، برگر، هابرماس و تلاش برای ساختن جهانی بهتر دعوت میکند. نویسنده معتقد است امروزه دغدغههای نظری نظریهپردازان، جایگزین مسائل واقعی زندگی انسانها شده و زبان آثار آنان چنان پیچیده است که تنها متخصصان این رشته خوانندگان این آثارند. بخشهای 5گانهی کتاب به مباحثی چون ظهور سنت کلاسیک و بازاندیشی در این سنت (در اروپا و آمریکا)، عصر پستمدرن و عصیان این عصر و مسائلی که از ویژگیهای این عصر است؛ همچون نظریههای نژادی، فمنیستی و هویت اختصاص دارد (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر