جولیان جینز با تعریفی که از آگاهی مد نظرش به دست می دهد و هم چنین با بررسی نقش آن در تاریخ تمدن انسان، انقلابی را برانگیخته است. تعریف او از آگاهی به زبان ساده این است:چشمان خود را ببندید و خود را در آن حال که هستید ببینید.این کاری است که همه ما انسانهای امروزی آن را به سادگی انجام می دهیم. اما برای اینکه این کار را انجام دهیم باید در مغزمان یک سری ارتباطات نورونی خاصی وجود داشته باشند. جولیان جینز در تحقیقاتی بلندمدت درمورد آگاهی و تحولات آن در تاریخ بشر ? به نتایج قابل تأملی درآن باره رسیده که حتی با رد یا عدم پذیرش آن ? نمی توان از مشغولیت ذهن در مورد آن جلوگیری کرد. او در ابتدا به ارائه وجوه مختلف و همینطور اجزاء سازنده و مؤثر در آگاهی می پردازد، او آگاهی را شامل کلیه فرایندهای ذهنی نمی داند و در این میان در نقش استعاره درمورد ادراک ? تأکید می کند که خود شامل رویکرد جالبی در مورد ادراک ? شناسایی و آگاهی و رابطه آن با مقوله ای به نام استعاره است. بعد از این مقدمات او با مرور بر تاریخ انسان و بررسی رفتارها ? عمل ها و سیر تحولات آن به طرح ریزی نظریات خود می پردازد .به طور اجمالی او برای انسان های پیشین ( انسان های اولیه تا انسان هایی که شروع به تعامل با یکدیگر کردند ) قائل به ذهن دوجایگاهی ست ( ذهنی که بر خلاف این روزگاران ? عمل و تعامل دوبخش ذهنی و مغزی آنها یعنی راست و چپ ? هنوز باهم هماهنگ و همگون نشده بودند) .او از سعی ِ انسان برای استفاده از اصوات برای هشدار به انسانهای دیگر ( مثلاْ در مورد خطر حیوانات) شروع می کند و سیر تکمیل و یا شاید پیدایش این قوه ( زبان ) را در انسان دنبال می کند ? اینکه انسانها در هشدارها و اصوات مورد استفاده در آنها ? گسترش و تنوع ایجاد کردند .ساخت وسایل و لوازم زندگی و همینطور شروع برای نام گذاری حیوانات ( و بدنبال آن چیزهای مهم دیگر ِ در آن زمان ) که با کشیدن عکسها در غارها نیز همزمان بود ? باعث گسترش هرچه بیشتر زبان شد. نوشتار حاضر مشتمل بر مطالب کتاب یکم، دوم و سوم نگارنده با همین عنوان است که در هر کتاب در چند بخش به خود آگاهی و تاریخ آن پرداخته شده است. هر کدام از کتابهای این مجموعه قبلا به طور جداگانه منتشر شده است (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر