شخصیت جوان این رمان، با توانی فراتر از توان انسان، در برابر شکنجهگران ایستادگی میکند .او در برابر شنیعترین شکنجهها پایداری نموده بی آن که کمترین صدایی به نشانه عجز و استیصال از حلقومش خارج شود . به سخن دیگر، این رمان، داستان آدمی سیاسی است .که بر ضعف بنیهاش، بر حس حقارتش، بر منفور شدنش و بر ناخوشی و بیماریاش چیره میشود . مقدمه کتاب، نوشتهای به قلم یاشار کمال است .وی خاطر نشان میکند : در این رمان، کسانی وجود دارند که شکنجهگرند" .اردال از "این شکنجهگران را به گونهای که تصویر میکشد که واقعیت بیرون در برابر آن رنگ میبازد .شکنجهگران اردال از همچون دندانههای یک چرخدنده مشابه یک دیگرند .با این که یکی بور و یکی دارای سر طاس است، اما همگی مانند دندانههای چرخدنده شبیه هماند .خوب و بد و مهربان و نامهربان در میان نیست .آنها همه ابزارند ...شکنجهگران خود را به ماشین بدل کردهاند تا از این طریق از هر گونه مسئولیتی بگریزند ...این رمان و نویسنده آن، مبارز و معترضی تمام عیارند .انسانی، دوستانه و سرشار از عشق ... آن که با استعانت از این دستمایههای گرانبها در برابر بدیها میایستد، همان که با دوستی و ملامت قلب ما را نشانه میرود (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر