در کتاب حاضر، اسطورههای روایتشدهی هندی از قرن اول میلادی تا قرن شانزدهم به همراه آموزههای دینی آنها تشریح گردیده که از منابع مختلف، به خصوص متون دایرهالمعارفی پوراناها (داستانهای قدیم) برگزیده شده است. گفتنی است، مضامین اصلی این اسطورهها، آفرینش، نگهداری، ویرانی، قدرت توهمزایی و پرتوی لطف خدایان است؛ پنج فعالیتی که همهی خدایان هندو در آنها سهیماند. همچنین، اصلیترین چهرههای مجمع خدایان هندی، شیوا، ویشن و دیو است که در کتاب معرفی و رابطهی آنها با ضد خدایان، پریانی و زاهدان بررسی شده است. به تصریح کتاب: اسطورهی هندی از شخصیتهای بیشمار و گوناگون آکنده است. بعضی از آنها از جمله هشتخدایی که بر جهتهای اصلی فرمان میرانند (اشتادیک پالاها) یا هشت نگهدارندهی آسمان ریشه در کیش ودایی دارند. ایندره، خدای باران، آگنی، خدای آتش (که به ترتیب نگهبان شرق و جنوب شرقی هستند)، سوریا یا خورشید و اوشاها یا الههی طلوع از آن جملهاند. شماری دیگر، شخصیتهایی پیچیدهاند که منشامحلی خود و پذیرش بعدی در مجمع خدایان هندی را به نمایش میگذارند. عدهای دیگر، به خصوص الههها، در ادیان قومی ریشه دارند و در کنار ارواح (بهوتها) و جنیان (گاناها) و خدایان مار ـ مانند (ناگاها) در مکانهای دوردست زندگی میکنند. خدایان اصلی دارای خانوادههای گسترده و ملتزماتی از شخصیتهای کماهمیتترند که مرتاضان و ریشیها (حکیمان)، خنیاگران آسمانی (گندهروها)، زیبارویان و روسپیان آسمانی (اسپرها) و شمار نامشخصی از موجودات نیمهآسمانی را شامل میشوند و همهی آنها شادمانه در امور انسانی مداخله میکنند. برای مثال، یکی از معروفترین اسطورههای آفرینش که در هنرهای بصری به کرات بازتاب یافته است، ویشنو به مثابهی ناراین (متحرک در آبها) است. در این تصاویر، ویشنو بر پیکر مار چند سرخود ششا (باقیماندهای از یک دور آفرینش پیشین) لمیده است. این مار به آنت (بیپایان) نیز معروف است، زیرا چنبرههای آن نمادی از انقلاب پایان ناپذیر زمان است. در پایان یک دوره، ویشنو به هیات یک آتش بلعنده درمیآید که تمامی کیهان را ویران میکند. در حالی که این آتش خشمناک همهچیز را میبلعد، توده ابری در افق پدیدار میشود. بارانی سیلآسا شروع به باریدن میکند که شعلهها را خاموش و همهچیز را در دریایی از آب غرق میکند. سپس ویشنو به هیات ناراین درمیآید و در حالی که بر پیکر مار هزار سر ششا (ترسناک و خیره کننده مثل یک هزار خورشید) دراز کشیده است، در دل تاریکی به خوابی عمیق فرو میرود. هنگامی که ناراین بیدار میشود. آفرینش تازهای آغاز میشود. بلافاصله نیلوفری از ناف او میروید که خدای چهارچهرهی برهما روی آن نشسته و فرآیند آفرینش را از نو به جریان میاندازد. (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر