نویسنده در این اثر سه مقاله عرضه می‌کند که عبارت اند از: "تفسیر وبر از جهان بورژوایی ـ سرمایه‌داری بر حسب عقلانی شدن"، "تفسیر مارکس از جهان بورژوایی ـ سرمایه‌داری بر حسب از خودبیگانگی انسان"، و "نقد وبر بر دریافت ماتریالیستی از تاریخ". مباحث این کتاب بر فهمی فلسفی از مساله‌ی محوری فلسفه‌ی مدرن، یعنی رابطه‌ی وجود و ماهیت (ذلت) استوار شده است. دیدگاه نویسنده در خصوص نظریه‌ی ماتریالیستی مارکس آن است که این نظریه ایده‌آلیسم هگل را رادیکالیزه می‌کند: راه حل مارکس آن بود که می‌گفت در کمونیسم در "پایان" تاریخ، ذات فردی هر انسانی مغلوب می‌شود و در هستی مشترک حل یا رفع می‌گردد. (این پرسش هایدگری درباره‌ی وجود که نویسنده در خصوص ماتریالیسم مارکس مطرح می‌سازد، حلقه‌ی پیوندی میان انسان‌شناسی فلسفی مارکس، اگزیستانسیالیسم پسامسیحی وبر و نوشته‌های پست مدرن و ساخت‌شکنانه‌ی دریدا و واتیمو را به دست می‌دهد) هم‌چنین، مهم‌ترین ویژگی تفسیر نویسنده از وبر آن است که وی فلسفه‌ی علم اجتماعی وبر را به مثابه‌ی مبنای جامعه‌شناسی او تحلیل می‌کند. (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)