کتاب حاضر به مطالعه و بررسی مکتب شهرسازی اصفهان با استفاده از تئوری زبانشناسی اختصاص دارد. نگارنده معتقد است، اتخاذ رویکرد زبانشناسی این امکان را فراهم میآورد که هم کلیت موضوع مورد مطالعه به صورت یکجا در نظر گرفته شود و هم اجزای موضوع شناسایی شوند و هم روابط موجود بین اجزا به روشی نظاممند بررسی و تحلیل شوند. ضمن آن که جنبههای معنایی حاصل از روابط بین اجزای موضوع نیز مطالعه گردند. کتاب از شش فصل و یک موخره تشکیل یافته است: در فصل اول اصول و مبانی مکتب شهرسازی اصفهان در چارچوب مکتب الهی اصفهان بیان گردیده و زمینهها و عوامل موثر در شکلگیری شهر اصفهان در دورهی مورد بررسی (دورهای که از پایتخت شدن این شهر توسط شاهعباس صفوی در سال 1006 ق آغاز شد و طی دهههای بعد تداوم یافت) تحلیل میشود. در فصل دوم ساختار شهر در این دوره با توجه به عوامل تاثیرگذار بر آن تبیین و تعریف میشود، خصوصیات شکلی و کارکردی آن تعیین شده و نحوهی تاثیرگذاری اصول مکتب شهرسازی اصفهان بر شکلگیری ساختار شهر نشان داده میشود. در فصل سوم مفهوم زبان هنر به طور عام و زبان طراحی شهری به طور خاص توضیح داده میشود. در فصل چهارم خصوصیات واحدهای سازندهی این زبان یعنی فضای شهری اصفهان تبیین میگردد. در فصل پنجم نحوهی استفاده از تئوریهای زبانشناسی در حوزهی معماری و شهرسازی بررسی میشود. در این فصل دستورزبان به منزلهی ابزار توصیف زبان ارزیابی و نحوهی کاربرد تئوریهای مربوط به شناخت ساختار نحوی و معنایی زبان در حوزهی معماری و شهرسازی تحلیل میگردد و چگونگی کاربرد آنها در توصیف دستورزبان طراحی شهری اصفهان واکاوی میشود. در فصل ششم دستور زبان طراحی شهری در ساختار شهر اصفهان بررسی میشود. این دستور زبان دو بخش ساخت نحوی و ساخت معنایی را دربرمیگیرد. موخره نیز برداشتی پدیدارشناختی از شهر اصفهان است در چارچوب مکتب شهرسازی اصفهان. به زعم نگارنده: در بین دورههای مختلف رشد و شکوفایی شهر اصفهان، دورهای که از پایتخت شدن این شهر توسط شاهعباس صفوی در سال 1006 ق آغاز شد و طی دهههای بعد تداوم یافت، یکی از درخشانترین و پربارترین دورههای اعتلای فرهنگی و درخشش هنری آن است. در این دوره، با انتخاب مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور، حیات عقلی شیعی به اوج خود رسید و حلقههای نیرومند فلسفی ـ حکمی بر تمامی شئون حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه تاثیرگذاردند و مکتبی را به وجود آوردند که به نام مکتب الهی اصفهان شناخته میشود؛ در پی آن، معماری و شهرسازی با به خدمت گرفتن هنرهای دیگر از جمله نقاشی، خطاطی و غیره، این سطح از اعتلای اندیشه را تبلور کالبدی بخشید و آموزههای مکتب الهی اصفهان در قالب رشتهی خود صورت هنری داد (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر