شخصیت اصلی این داستان، پیرمرد ماهیگیری است با نام "سانتیاگو" که به رغم شکستهای پیدرپی در صید ماهی، تصمیم میگیرد برای بار هشتاد و پنجم، راه دریا را در پیش گیرد. او این بار، ماهی بزرگی را به قلاب میاندازد. ماهی تا سه روز پیرمرد را به دنبال خود میکشاند. سرانجام کوسهها با استنشاق بوی خون ماهی، شروع به بلعیدن گوشت آن میکنند. "سانتیاگو" میداند که صیدش را نخواهد توانست نجات دهد. اما با این همه سرتاسر شب از آن دفاع میکند. سرانجام نیز به دلیل این که با رنجهای خود، به تنهایی مبارزه کرده، از طرف دیگران تحسین میشود. (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر