در این مجموعه پس از شرح تفصیلی زندگی گابریل گارسیا مارکز به فعالیت او در روزنامه ال اسپکتاتور و نوشتن نقد فیلم در این روزنامه، تحصیل در رشتهی حقوق، نیز رشتهی کارگردانی به خصوص فیلمنامه نویسی در رم، تاثیرپذیری او از فاکنر و ارنست همینگوی سبک نویسندگی، معرفی آثار و زمینهی تالیف هر یک از آنها اشارتی رفته است. در بخش دوم، گزیدهای از داستانهای کوتاه این نویسنده با برخی از این عناوین، جمع آمده است: بعد از ظهر با شکوه بالتاسار، تشییع جنازهی مامان بزرگ، تسلیم سوم، اندوه سه خوابگرد، چشمهای سگ آبی رنگ، شب تلیلهها، زیباترین غریق جهان، زیبای خفته و هواپیما و کسی به سرهنگ نامه مینویسد. برای نمونه در داستان اخیر که از اولین داستانهای مارکز است و به سال 1967 میلادی نوشته شده، نویسنده زندگی شورشی پیری را به تصویر کشیده که در جنگها و شورش مزارع موز همراه با دیگر شورشیها، به درجهی سرهنگی ارتقا یافته، اینک پس از سی سال هنوز منتظر دریافت مقرری ماهانه از سوی دولت است که هیچ وقت هم تصویب و پرداخته نمیشود. او به همراه همسر بیمارش بر فقر حاکم مبارزه میکند و هر هفته به ادارهی پست میرود تا شاید حکم بازنشستگی و حقوق ماهیانهاش رسیده باشد و همیشه نیز مسئول ادارهی پست میگوید: کسی به سرهنگ نامه نمینویسد یا برای سرهنگ نامه نیامده است. سرهنگ و همسرش، یگانه فرزندشان را که نانآور خانواده نیز بوده از دست دادهاند و تنها امیدشان به یک خروس جنگی است تا شاید در مسابقه برنده شود (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر