در این داستان، "فردینان دتوش" پزشک جوانی است که در درمانگاهی در حومهی فقیرنشین پاریس کار میکند. کتاب شرح زندگی او از کودکی تا سن رفتن به سربازی است. ماجراهایی که او تعریف میکند از یک طرف بر تلاشهای خانوادهاش برای جان به در بردن از فقر و زنده ماندن، و از طرف دیگر بر تلاشهای خودش متکی است که چگونه بتواند خود را اداره کند. پدر فردینان مرد بسیار عصبی است که شکستهای پی در پی، او را مردی تلخ کام کرده و عملا از کار انداخته است. مادر او با همه نیرو و روحیهای که به رغم پای نیمه فلجش دارد، در زمینه کسب و کار در برابر نیروی خردکننده پیشرفت به زانو درمیآید. محیط عاطفی زندگی فردینان هم پر از مشکلات و موانعی است که آنها هم بازتابانندهی این خشونت و بی رحمی است. مجموع این دو اوضاع، شرح زندگی فردینان را شبیه گشت و گذار در دنیای تنگ و بستهای میکند که قانون جنگل بر آن حاکم است. آن چه با این وضع ادامه زندگی را مطمئن میسازد از یک طرف امید و تلاشی پیگیرانه و از طرف دیگر نگاه پر از طنز و شیطنتی است که جوان به زندگی میاندازد و موجب میشود که خواننده هم بتواند این زندگی پر از مانع و دشواری را دنبال کند (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر