کوری

کد شناسه :114699
کوری
موجود نیست

این رمان، در عین آن که کاملا خیالی به نظر می‌رسد، تصویری هولناک از واقعیت است .نگارنده در این رمان، متاثر از خاطرات دوران کودکی است .او در مراسم آکادمی جایزه نوبل استکهلم( 1998م) تصریح می‌کند...)) :سال‌ها بعد وقتی برای اولین بار درباره پدربزرگم ژرنیمو و مادربزرگم ژوزفا نوشتم، متوجه شدم که این افراد معمولی را به شخصیت‌های ادبی تبدیل کرده‌ان .شاید به دنبال راهی بودم که آنها را فراموش نکنم .چهره‌شان را با مدادی می‌کشیدم و باز می‌کشیدم تا توی ذهن و خاطره‌ام ثابت بماند... .این مطالب را سی سال قبل نوشتم و هدفی نداشتم جز ثبت بازآفرینی لحظه‌هایی از زندگی کسانی که مرا به وجود آوردند و به من بسیار نزدیک بودند ...زمانی که پدر و مادرم و پدربزرگ و مادربزرگ را با رنگ ادبیان به تصویر درآوردم، آنها را از اشخاص معمولی با پوست و گوشت و استخوان به موجوداتی دیگر، به شخصیت‌های به وجود آورنده خودم تبدیل کردم ... من شاگرد و کارآموز شخصیت‌های رمان‌هایم هستم .شاگرد فکر کرد، ما کور هستیم و نشست نوشت، کوری را، تا به آخر .تا به آنها که می‌خوانند یادآوری کند که وقتی زندگی را تحقیر می‌کنیم فرد را از بین می‌بریم، که کرامت انسانی را قدرت‌های بزرگ هر روز لگدمال می‌کنند و دروغ جهانی جای حقیقت جمعی را می‌گیرد و انسان که عزت خود را پاس نمی‌دارد و احترام و تکریم هم نوع را از یاد می‌برد .آن گاه شاگرد گویی به احضار ارواح و شیاطین حاصل از کوری فرد مشغول می‌شود و به روایت ساده‌ترین داستان می‌پردازد .... (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر