پسر گم‌شده

کد شناسه :114586
پسر گم‌شده
موجود نیست

این داستان، روایتی است از زندگی پسر بچه‌ای که پدرش، مامور آتش‌نشانی در سان فرانسیسکو بوده، اما سال‌‌ها الکلی بودن، خسارات زیادی به او وارد کرده‌است. راوی نیز همواره از آزار مادر خود در امان نبوده، می‌گوید: "من، بچه‌ای هستم که همیشه "او خوانده می‌شوم. 9 سال دارم و زندانی مادرم هستم، مدت‌هاست که این طور زندگی می‌کنم. تمامی روزهایم، این طور می‌گذرد. هر روز صبح در تخت سفری کهنه‌ای که در کنجی از گاراژ گذاشته‌اند، بیدار می‌شوم. کارهایی را که برای صبح به من واگذار شده است، انجام می‌دهم و اگر خوش شانس باشم، باقی‌مانده‌ی صبحانه‌ برادرم را می‌خورم و راهی مدرسه می‌شوم. در آن جا، لقمه‌ای غذا کش می‌روم و وقتی به خانه برمی‌گردم، مجبورم می‌کنند که بالا بیاورم تا مطمئن شوند، غذا ندزدیده‌ام. اگر کارهای محول شده‌ی عصر را انجام ندهم، کتک مفصلی می‌خورم. سپس باید به گاراژ بروم و روی پله بنشینم تا برای کارهای شب، احضار شوم. بعد از آن اگر پسر خوبی باشم و هیچ خلافی نکرده باشم، ممکن است غذایی نصیبم شود و... (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر