مجموعهی حاضر، متشکل از تعدادی داستان کوتاه با این عناوین است: زاری، تیفوس، گوات، کابوس پاییزی، یکی از این شبها، نگهبان، یک جفت پوتین و سا... سا... سارا، برای نمونه در داستان شبی از این شبها در فضای جنگ تحمیلی، ترسیم شده، راوی با مشاهدهی قاب عکس همسرش ـ مریم، شروع به گفت و گو با او کرده و از فقر و در به دری خود و این که برای تهیهی اجاره خانه مجبور است کتابهای خود را بفروشد، سخن میگوید. او در پایان، با ناامیدی میگوید: شاید امشب یا فردا شب یا یکی از این شبها، روی همین تخت بیفتم و برای همیشه چشمهامو به روی تو ببندم (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر