در آغاز این ترجمه با عنوان آگاهی خاطر نشان میشود :فلسفه معتزلی در آغاز قرن دوم هجری/ هشتم میلادی با این مسئله بنیادی روبهرو میشود که : چه رابطهای میان قدرت مطلق خدا و اختیار انسان وجود دارد؟ رابطه انسان با افعالش کدام است؟ معتزلیان، در پی اختلافاتی که میان هواداران و مخالفان نظام سیاسی آن زمان در گرفت، خود را با بحرانی در زمینه وجدان اجتماعی مواجه یافتند .این اختلافات هیچ گاه متوقف نشد و پس از اندک زمانی به صورت مواضع اعتقادی کم و بیش آشتی ناپذیری درآمد .مسئله بنیادی دانستن این معنی بود که آیا انسان در افعال خود آزاد است، یا تنها خداست که صاحب قدرت است و بنابراین آزادی انسان وهمی بیش نیست ...به عبارت دیگر، سخن درباره تعارض میان قدرت مطلق خدا و اختیارات انسان است .مکتب معتزلی میخواهد با رعایت در عین حال هم قدرت خدا و هم اختیار انسان، راهحلی تالیفی برای این اختلاف بیابد :خدا مختار است که خوبی کند یا بدی ;انسان نیز مختار است ...دغدغه معتزلیان صرفا اثبات آزادی مابعدالطبیعی انسان نیست ;آنها میخواهند، علاوه بر آن، ثابت کنند که او برخوردار از آزادی خلاق و واقعی است و میتواند به نحوی مختار و کاملا مسئول عمل کند .آنها این نظریه قدرت اموی را قبول ندارند که ادعا میکند که اقتدار خود را از خدا دارد، و حال آن که آن را به زور تصاحب کرده است و با تکیه بر سرکوب و بی عدالتی رفتار میکند .مباحث اصلی کتاب با بحثی تحت عنوان شرایط تاریخی (موضع خوارج، نظرگاه مرجئه، موضع جبریه، ظهور مکتب معتزله، معتزله و امویان، و معتزله و بنی هاشم) پی گرفته میشود ;آن گاه به منابع مربوط به مذهب جبر، تاثیرات عقاید بیگانه (فلسفه یونانی، عقاید یهودی ـ مسیحی، و تعالیم ثنوی) بر مذهب معتزلی، و روش شناسی معتزله، اشاره میشود .معرفی متون پایه معتزلی در بخش دیگر کتاب آمده است . مباحث بعدی کتاب عبارتاند از :انسان مجبور نیست، انسان مختار است، آزادی و مسئولیت، و انتشار مذهب معتزله. (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر