افلاطون (427-347 ق. م)، فیلسوف یونانی و یکی از موثرترین متفکران عالم بشریت است. وی در خاندانی از بزرگزادگان آتن به دنیا آمد، نزد سقراط تحصیل کرد و پس از مرگ او، مدتی به جهانگردی پرداخت و چندی در سیراکوز مقیم شد. افلاطون در مراجعت به آتن، آکادمیا را تاسیس کرد و بقیه عمر را در آنجا به تعلیم و تدریس مشغول گردید. شاگردان و پیروان وی نیز در آنجا گرد میآمدند و به همین دلیل فلسفه او به فلسفه آکادمیایی مشهور شده است. فلسفه او به صورت مکالمه نوشته و در رسالاتش بیان شده است. افلاطون هیچیک از تحقیقاتش را به خود نسبت نداده است. در آثار وی، سقراط همواره سخنگوی مقدم است و در واقع افلاطون هرچه نوشته به نام سقراط است، زیرا از سقراط آثاری باقی نمانده است. برخی از این رسالات مشهور عبارتاند از: در دفاع از سقراط، فیدون، خارمیدس، کریتون، فدروس، منون و.... محمدعلی فروغی (نگارنده) در کتاب حاضر چهار فقره از مکالمات افلاطون با عنوان مکالمه اتوفرون یا دینداری، خطابه دفاعیه سقراط، مکالمه اقریطون و مکالمه فیدون را ترجمه کرده است. همچنین افزون بر شرح حال افلاطون و فلسفه وی، دو رساله الکبیادس و غورجیاس نیز در کتاب درج شده است. رساله الکبیادس، یکی از مکالمات سقراطی است که در آن میان سقراط و الکبیادس ـ جوانی جویای نام ـ گفتوگویی رخ میدهد و سقراط قصد دارد به او بفهماند که اگر میخواهی زمامدار امور کشور شوی باید بر نیکی و بدی، داد و بیداد، صلاح و فساد و سود زیان معرفت بیابی. در رساله غورجیاس نیز سقراط با گورگیاس و دو نفر از پیروان او به بحث میپردازد. و در باب بیحاصل بلکه مضر بودن فن خطابه، به قسمی که آنها معمول میداشتند، مباحثه میکند و هر سه را یکیک ساکت و مغلوب میسازد. (منبع: خانه کتاب، کتیبه 4)
0 نظر